تاريخ : شنبه 30 فروردين 1388برچسب:موفقیت,کلیدهای موفقیت,ساربوک,روانشناسی, | 8:39 | نویسنده : روانشناس

جلسه دوم

در قسمت اول پیرامون لزوم تحول و تشنه بودن برای پیشرفت و تحول صحبت کردیم در جلسه ی دوم چند عامل مهم برای شروع

تحول رابیان میکنیم

1.پرهیز از وعده دادن و امروز و فردا کردن :

یکی از بزرگترین مشکلات ما همین است که هر زمان میخواهیم تغییر در زندگی و اجرای برنامه هایمان را آغاز

کنیم معمولا چنین جملاتی به کار میبریم:

"از فردا شروع میکنم."

"الان حوصله شو ندارم"

"از ماه بعد آدم جدیدی میشم"

دلیل اصلی به کار بردن چنین جملاتی این است که یا تشنه ی تحول و تغییر نیستیم و یا آنقدر افق هایمان دور

و دست نیافتنی  و آرمانی است که ذهن ما نمی تواند برای ان برنامه ریزی کند.

2.شروع به انجام تغییرات جزیی

همانطور که در قسمت قبل گفتیم ذهن ما طوری ساخته شده که تمایل برای برنامه بلند مدت ندارد برعکس از

تغییرات کوچک استقبال میکند طبیعی که در مقابل هر تغییر کوچکی مقاومت خواهد شد.

چنانچه این مسئله حتی قانون فیزیکی است قانون سوم نیوتن میگوید "در مقابل انجام کار مقاومت خواهد شد

در مقابل ما به عنوان کسی که میخواهد تغییر در زندگی خود به وجود آورد باید از تغییرات کوچک و جزیی شروع کرده

و خود را پایبند به آنها کنیم تا مجموع این تغییرات کوچک عادات و رفتارهای ما را تغییر داده و منجر به تحولات بزرگ

در زندگی مان شود. 

به مثالهای زیر توجه کنید:

تصمیمی داریم برای تغییرات جزیی مثلا کاهش وزن کم کردن خوردن شیرینی روزی 15 دقیقه پیاده روی کردن کاهش تدریجی

حجم شام

-بهبود عملکرد در محل کار

زودتر به محل کار رفتن شروع خواندن یک کتاب برای کسب مهارتهای شغلی

-رابطه بهتر با همسر

همسر را بالحنی محبت آمیز صدا زدن افزایش تعداد دفعات لبخند زدن به همسر 3بار تعریف کردن از همسر در روز

 

3.شرطی شدن:شرطی شدن سه مرحله مهم داشته و در راه ایجاد تحول نقش مهمی ایفا میکند.شرطی شدن

در واقع عادت کردن تدریجی به برخی تغییرات است. مراحل شرطی شدن به این ترتیب است:

شرط گذاری، مراقبت وحساب و کتاب

حال به توضیح هر یک میپردازیم:

الف)شرط گذاری:همانطور که گفتیم ذهن ما وعده های طولانی مدت را نپذیرفته و به سختی برای آن برنامه

ریزی میکند.مثلا کسی که می گوید"دیگر از این پس دروغ نمیگویم"نمیتواند از ذهن خود توقع برنامه ریزی برای

رسیدن به چنین مقصودی را داشته باشد.

پس چه بهتر که ذهنمان را با تصمیمات خود همسو کنیم تا نتیجه ی بهتری به دست آید ،به همین منظور ما شرط های کوتاه مدت یک روزه  با خود میگذاریم ، مثلا من "امروز" برای کاهش وزن خود شیرینی نمیخورم.به همین ترتیب

میتوانیم موارد دیگری را نیز شرط گذاری روزانه خود اضافه کنیم.

به طور مثال

"امروز سر کلاس با دقت به حرفهای اساتیدم گوش میدهم."

"امروز در محل کار بهترین بازده را خواهم داشت."

"امروز به پدر و مادرم بی احترامی نمیکنم."

"امروز به همسرم در کارهایش کمک میکنم."

و....

دقت کنید که شرط ها برای همان روز است.یعنی به ذهن خود بگویید "همین امروز این موارد را رعایت کن نه تا آخر عمر"

به همین ترتیب اگر در روزهای دیگر هم به همین ترتیب پیش برویم میتوانیم به تدریج تغییراتی مهم را در خود

به وجود آوریم.این از مرحل شرط گذاری.

ب)مراقبت:همانطور که در بخش قبلی گفتیم،بلافاصله پس از تصمیم به تغییرات کوچک،موانع سر راه ما سبز میشوند و در  واقع در مقابل تغییر،مقاومت میشود. گفتیم که این یک "قانون طبیعی"است.

پس برای اجرای صحیح شرط هایی که صبح با خود گذاشته ایم،احتیاج به "مراقبت"داریم،یعنی باید همواره مراقب مقاومت و تله هایی که بر سر راه پایبندی به شروط صبحگاهی ما قرار میگیرد، باشیم و منتظر چنین مقاومتهایی و آماده برای مقابله با آن باشیم.

بنابراین ،پس از شرط گذاری صبحگاهی،نیاز به مراقبت از شرو و قول  و قرارهای خود در طول روز داریم.

حال چنانچه مراقبت هم کردیم ولی باز هم در تله ی عادات گذشته ی خود گرفتار شدیم چه کنیم.

مثلا شرط گذاشتیم برای کاهش وزن شیرینی نخوریم. طبق قانون مقاومت در مقابل تغییر ،همان روز همکار ما با یک جعبه شیرینی تر به محل کار آمد ، ما هم علی رغم مراقبت نهایی تسلیم شدیم و چند شیرینی تر خوردیم! اکثر ما در چنین مواقعی به خاطر اراده ضعیف یا راحت طلبی میگوییم،"امروز که خراب شد ، باشه از فردا شروع میکنم".این دقیقا خطای بزرگتری از تسلیم و زیر پا گذاشتن شرط است.

راه درست این است که در درجه نخست مراقبت و قدرت اراده خود را بالاتر ببریم تا چنین اتفاقی نیفتد،اما چنانچه به هر دلیلی شرط خود را زیر پا گذاشتیم،بلند شویم ودر ادامه روزبه شرط و مراقبت خود ادامه دهیم.

لطیفه ای است که میگویند،"فردی در یک خیابان شلوغ  و پر تردد زمین خورد و برای این که در مقابل مردم ضایع نشود تا مقصد نیم خیز رفت."

ما به این لطیفه و کار این فرد میخندیم ولی در واقع در مواردی خود ما نیز پس از زمین خوردن سینه خیز میرویم و این تله ی جدی تر ی است که باید مراقب آن باشیم و چنانچه شرط خود را زیر پا گذاشتیم بلند شویم و باز به راه خود ادامه دهیم و تصمیم بگیریم در ادامه ی روز بیشتر مراقب باشیم.

ج)حساب و کتاب :در پایان هر روز با مرور شرطهای صبحگاهی و مراقبت هایی که در طول روز داشتیم عملکرد خود را بررسی کرده و نقاط قوت و ایرادات خود راتحلیل میکنیم.

درست مثل یک تیم فوتبال که پس از انجام هر بازی،با دیدن فیلم آن بازی،عملکرد خود را بررسی و تحلیل میکنند،مانیز در پایان روز باید آنچه را درطول روز گذشته ،بازبینی کنیم،اگر در پایبندی به شرط موفق بوده ایم، خدای خود را شکر کنیم و چنانچه در تله افتادیم و شرط را زیر پا گذاشتیم ،مراقب باشیم تا روز بعد در آن تله که موجب شکستن شرط شده است نیفتیم.

 

 

 

 

 

 

 



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:ساربوک,توکل,ازدواج,روانشناسی, | 23:2 | نویسنده : روانشناس

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.

با یک احساس گناه و عذاب وجدان  عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.

روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.

برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن موقع یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم....



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:روانشناسی,ساربوک,خشم,نوجوان, | 22:29 | نویسنده : روانشناس

بسیاری از مسائل شما را عصبانی می کند، عضلاتتان فشرده می شوند، احساس گرما می کنید و فریاد می زنید.

 برای کنترل عصبانیت می توان از روش های زیر استفاده کرد: 

فعالیت بدنی   
مشت زدن به کیسه بوکس، طناب زدن، حرکات موزون، پیاده روی، دوچرخه سواری و ورزش کردن بهترین راه کنترل خشم است

نفس عمیق 
هنگام عصبی شدن نفس عمیق بکشید، تا هشت بشمارید و دوباره این کار را انجام  دهید.  این کار ضربان قلب تان را می کاهد و آرام تان می کند.

یادداشت کردن عوامل بروز خشم 
یکی از بهترین روش های کاهش خشم نوشتن در وبلاگ، ساختن شعر و ... است. با این کار حجم زیادی از خشم تان تسکین می یابد. 

پرت کردن حواس 
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف  بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.

پرت کردن حواس 
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف  بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.

 



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:ساربوک,حال,روانشناسی,جالب,زندگی, | 22:21 | نویسنده : روانشناس

روزمره گی عین مُردنه ...

 

حتی اگه شب رو دیر خوابیدی ، صبح زود بیدار شو..

 

زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن !

 

 

هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش !

 

توی حموم آواز بخون ! آب بازی کن ، چه اشکالی داره ؟!

 

بی مناسبت کادو بخر!

 

بگو اینو تو ویترین گذاشتن برای من !

 

آب نبات چوبی لیس بزن !

 

بستنی قیفی بخور !

 

 

تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن !

 

چای بخور واسه بقیه هم چای دم کن !

 

جوراب های رنگی بپوش ! خواب ببین !

 

شعربگو !

 

 

 

قاصدک ها رو بگیر ، آرزو کن، آرووووم فوتشون کن !

 

هرکی هرچی دوست داره فکر کنه ... بیخیال ؛ تو شاد باش

 

نون خامه ای بخر و با لذت بخور !

 

قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن،

 

هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن !

 

 

 

همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی ...

 

فقط خواستم یه چیزی بهت بگم ، دوستم :

 

هر جا وایسی ، مُردی...!!

 

زنده باش ، زندگی کن !

 

بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله !

 

 

روزمره گی ، عین مُردنه...

 

برای خسته شدن زوده !!



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:روانشناسی,جالب,ساربوک, | 21:49 | نویسنده : روانشناس

با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید.
مثلا اگر گزینه پ سوال ۱را انتخاب کردیددیگر لزومی ندارد سوال۲و ۳را پاسخ دهید فقط کافی است بهسوال۴ مراجعه کنید.


۱)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳

۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال ۶

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸

۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸

۷)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰

۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴


۹)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱

۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳

پاسخ تست:

شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.

شخصیت نوع دو؛
کاملا" خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.

شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.

شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید



صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد