تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:نکته های کوچک زندگی, | 11:51 | نویسنده : روانشناس

برگرفته از کتاب نکته های کوچک زندگی از اچ جکسون براون ترجمه شبنم خوشبخت

 

-وقتی از ته دل خوشحالی،بگذار چهره ات این شادمانی را نشان دهد

-از صمیم قلب عشق بورز.ممکن است کمی لطمه ببینی،اما تنها راه استفاده بهینه از حیات همین است.

-اگر باکسی قرار ملاقات گذاشتی وزودتر از موعد مقرر رسیدی،دلیلی برای اظهار تاسف وجود ندارد.

-همیشه درب اتومبیل را برای همسرت باز کن و در پوشیدن کتش به او کمک کن.

-نظم و انظباط را با ملایمت در هم بیامیز.

-برای رسیدن به کمال مطلوب تلاش کن،اما به ممتاز بودن هم قانع باش.

-همیشه داوطلب باش.گاهی اوقات مشاغلی که ظاهرا پرطرفدار نیستند شانس های بزرگی به ارمغان می آورند.

-برای اینکه همیشه آسوده خاطر باشی سعی کن تصمیماتی که میگیری با ارزش های وجودیت هماهنگ باشد.

-برای مسافرت از آزانس های مسافرتی استفاده کن.نه تنها هزینه زیادی ندارد بلکه باعث صرفه جویی در وقت و انرزی و کار هم میشود.

-همیشه از خودت عکس داشته باش و هر سه سال یکبار عکسهای جدید بگیر.

-سعی کن از بیمه ای استفاده کنی که مالیات زیادی از آن کسر نشود.

-درباره موضوعی که درست متوجه نشده ای قضاوت نکن.

-وقتی میدانی کسی زحمت کشیده تا واقعا شیک شود به او بگو معرکه شده ای!

-علامت خاصی بین خودت و همسرت در نظر بگیر ودر مجامع و میهمانی ها با او رد و بدل کن تا بداند در محافل شلوغ هم به او توجه داری.

 -هیچوقت قراردادهایی را که در متن آنها جاهای خالی وجود دارد امضا نکن.

-همیشه جوری رانندگی کن که دوست داری فرزندانت درآینده آنگونه رانندگی کنند. همگامی که بچه ها در ماشین هستند با سرعت و بی احتیاطی رانندگی نکن.

-در اختلاف نظرهایی که پیش می آید منصفانه وارد جرو بحث شو و فراموش نکن که نباید به طرفین توهین کنی.

-هیچوقت آخرین تکه جوجه سرخ شده را برندار.چ

-وقتی جنس گرانی را خریداری میکنی در مورد نحون پس گرفتن و تعویض آن سوال کن.

-وقتی برای قرض گرفتن پول نزد شخصی میروی مرتب لباس بپوش.

-یادت باشد که محبت همه کس را تحت تاثیر قرار میدهد.

-در مورد مردم به خاطر بستگانش قضاوت نکن.

-نشانی خود را در داخل و بیرون چمدان بنویس.

-آرام صحبت کن اما در فکر کردن سریع باش.

-هیچوقت کاری نکن که اعتماد دیگران از تو سلب شود.

-هیچوقت موفقیت را پیش موقع عیان نکن.

-سعی کن موفقیت هایی که در گذشته به دست آورده ای مانع تلاش و پیشرفت های بعدیت نشود.گ

-سعی کن وقتی شکست میخوری درس عبرت بگیری.

-شبها تاوقتی که تمام اعضای خانواده به خانه برنگشته اند چراغ حیاط را خاموش نکن.

-نگذار اختلافی کوچک به یک دوستی عمیق لطمه بزند.

-با زنی که با بی میلی غذا میخورد ازدواج نکن.

-فراموش نکن که خوشبختی به سراغ کسانی میرود که برای رسیدن به آن تلاش میکنند.

-سعی کن درمسابقات طرف کسی را نگیری.

-گاهی اوقات در صف نوبت خود را به دیگران بده.

-

 



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:49 | نویسنده : روانشناس

يکي از بحث هاي جدي بزرگان جامعه شناسي و روان شناسان، صحبت از تفاوت انسان ديروز و انسان امروز است. در واقع انسان مدرن و سنتي...
با چند نفر از بزرگان سالخورده در خصوص زندگي روزگار آنان و دنياي رنگارنگ و متنوع امروزي صحبت شده، مي گفتند با همه مشکلات و سختي ها، مردمان عصر ما، دل هاي شادتري داشتند و از زندگي، بهتر لذت مي بردند; با اين حال:
- سراسر زندگي و شغل گذشتگان، پر از مشقت و سختي بود. اما کار را براي زندگي مي خواستند، در حدي که گذران داشته باشند. اما امروز زندگي مي کنيم تا کار کنيم و زندگي فداي کار شده است.
- در روزگار گذشته، کار، زندگي و خانواده، هر کدام جايگاه خود را داشتند. همه اهل خانه در خدمت هم و يکي بودند. در دنياي امروز پدر، مادر و فرزندان، هر کدام به شکلي وظايف خود را فراموش کرده اند. همه کار مي کنند تا شغل داشته باشند تا بر درآمدها بيفزايند و مستقل باشند.
- امروزه بيشتر مردم کار مي کنند که فقط کار داشته باشند. حال آن که راز سلامت انسان هاي ديروز در کار کردن بود و اندک چربي اضافه، سوخت مي شد و مشکلي به نام چاقي ناشي از پرخوري و تنبلي وجود نداشت. در صورتي که چاقي و چربي بالا و فشار خون، مهمترين عامل مرگ و مير در دنياي به اصطلاح متمدن امروزي است.
- انسان هاي گذشته، شب ها به نوبت دور هم جمع مي شدند، قصه، شوخي، خاطره، چيستان، بازي و تفريحات سرگرم کننده براي خود داشتند. امروزه ما در خانواده، حتي در اندک ميهماني «که مي رويم آن قدر به تلويزيون، ماهواره و بلوتوث خيره مي شويم که در همان حال به خواب مي رويم.
- انسان هاي ديروز بدون تکبر و خود برتربيني و در اوج صميميت، بيشتر سراغ يک ديگر را مي گرفتند و بهتر سخن پيامبر را درک مي کردند که فرمودند: «هر کس صله رحم به جاي آورد، خداوند با او رابطه برقرار مي کند و هر کس قطع رابطه کند، خداوند با او قطع رابطه مي نمايد .»
- انسان امروز فردگرا شده و با ورود تکنولوژي به عرصه زندگي، بيشتر وقت خود را با انواع و اقسام اين وسايل مي گذرانند تا با يک ديگر.
- انسان هاي قديم در اتاق کوچک خشت گل دور هم نشسته و با هم حرف مي زدند، اما در اين دوران، مردم کنار هم و در ساختمان هاي مناسب و شيک و در سالن هاي بزرگ و اتاق هاي تو در تو و خوش رنگ و نگار به تماشاي تلويزيون مي پردازند. به تعبير روان شناسان، مردمان امروز، جمع تنهايان هستند، گرچه کنار هم هستند، اما در واقع از هم دورند.
- انسان هاي قديم، معناگرا و تفکرگرا بودند، اما بسياري از انسان هاي امروزي با ورود تکنولوژي، فرصتي براي تفکر و تحليل ندارند و هر چيزي را به راحتي به دست ميآورند. بسياري از انسان هاي امروزي، هدف و معناي زندگي خود را از دست داده اند.
- انسان هاي سنتي دنبال رفاه نبودند. از صبح تا شب کار مي کردند و چيزي که برايشان اهميت داشت، انجام وظيفه بود; اما انسان هاي امروزه، رفاه طلب هستند و با کار صبح تا ظهر، انتظار دارند همه چيز در اختيارشان باشد.
- مهرباني، عاطفه، صميميت و محبت، در ميان مردمان گذشته استحکام بيشتري داشت. با آن که امکانات رفاهي و خانه آن چناني نداشتند، اما در همان اتاق کوچک و محقر گلي و چوبي، راحتي، نشاط، تبسم، لبخند و مهرباني موج مي زد. چيزي که اکنون در خانه هاي مجلل کمتر يافت مي شود.
- انسان هاي گذشته مانند انسان هاي هزاره سوم، کينه اي نبودند. آن ها گذشت و بخشش را جايگزين کينه مي کردند. آدم هاي امروزي با کوچکترين مشکلي و يا بهانه اي، ارتباط و دوستي خود را بر هم زده و کينه به دل مي گيرند. خوبي «ها را ناديده مي گيرند و ضعف هاي کم اهميت را بزرگ مي کنند. آن ها به سخن رسول خدا بهتر عمل مي نمودند که حضرت فرمودند: «سه چيز از مکارم اخلاق است بخشش به کسي که تو را محروم کرده است، برقراري رابطه با کسي که با تو قطع رابطه نموده و بخشيدن کسي که به تو ستم کرده است.»
- پيشينيان ما از حوصله، صبر و تحمل فراوان برخوردار بودند، صبرشان، صبر بود! گذشت و بخشش بيشتري داشتند و دلشان صاف و زلال بود.
- از چشم و هم چشمي خبري نبود. اما اين روزها چشم و هم چشمي بلاي آسايش بعضي از زندگي ها شده است تا جايي که گاهي به طلاق، زندان و ورشکستگي مي انجامد.
- از بهداشت، صابون، شامپو، تيغ، سشوار و آينه خبري نبود. با آب دوغ سر را شست وشو مي دادند و از عصاره درخت براي شست و شوي لباس استفاده مي کردند.
- امنيت حاکم نبود، روز روشن، قلدران و غارتگران ميآمدند و همه زندگي مردم را جلوي چشمانشان مي بردند. گاه دزدان، روستايي را به کلي آتش مي« زدند، طوري که تنها خاکسترش بر جاي مي ماند. با اين حال، زندگي جريان داشت و هيچ گاه از زندگي نااميد نمي شدند. انسان امروز قدرتش نسبت به انسان ديروز بيشتر شده است، اما وحشت و ناتواني اش از خشونت ديگران به واسطه همين قدرت بيشتر شده است.
- از قلم، کاغذ و آدم باسواد در بيشتر روستاهاي آن زمان خبري نبود. در چندين روستا شايد چند نفر باسواد که به ملاي مکتبي معروف بودند پيدا مي «شدند. با اين حال نوشته هاي به جا مانده از گذشتگان به هر انساني آرامش مي «دهد. خط زيبا، جوهر ماندگار بر صفحه کاغذ قديمي و يا پوست حيوانات نشان از همت بلند آنان دارد.
- به خاطر نبود وسايل نقليه، مسافرت با سختي همراه بود. زجرها و مشقت هاي طاقت فرسايي را در سفر به جان مي خريدند. گاه اين سفرها بيش از شش ماه تا يک سال طول مي کشيد. پياده از اين کوه به آن کوه، از اين دشت به آن دشت، با وجود سرما و گرما بسيار دشوار بود. اما هيچ کدام از اين مشقت ها، شعله هاي عشق دروني آن ها را کم نمي کرد. آدم هاي آن روزگار، عاشق و طوفاني بودند. چند ماه بدون زاد و توشه و پوشاک مناسب پياده روي مي کردند تا به ديدن اقوام و فاميل و يا به زيارت خانه خدا و عتبات برسند. آن ها به سخن رسول خدا (ص) بهتر از بسياري از آدم هاي امروزي عمل مي کردند که فرموده است: «به تمام افراد حاضر و غايب امتم و آن ها که تا روز قيامت به دنيا مي«آيند وصيت مي کنم که صله رحم نمايند; هرچند براي آن، مسيري يک ساله باشد; زيرا صله رحم از دين است.»
- اضطراب ناشي از فشارهاي رواني در گذشته بسيار کمتر بود.
- با وجود کم سوادي و بي سوادي، بسياري از آن ها به شدت پاي بند اعتقادات ديني خود بودند. سندي دست نوشته در يکي از خانواده هاي محترم خوشنام سادات چاه گاه ديدم که پدر بزرگوارشان در بيش از يک صد سال پيش، حتي خمس هيزم جمعآوري شده از کوهستان را به نيازمندان مي دادند و نوشته شده که بابت خمس 5 بار هيزم يک بار آن به فلاني بابت خمس داده شده است.

چه کنيم تا به نيکي ياد شويم؟
البته اين چنين هم نيست که هرچه انسان سنتي داشت و دارد ارزش است و هر چه انسان امروزي دارد، بد و ضد ارزش، بلکه معيار، همان مفاهيم و ارزش هاي اخلاقي هستند که در هر زماني نبايد روح خود را از دست دهند. رفتار، گفتار و کردار نيک در هر عصر و زمانه اي که باشد ماندگار است. آنچه از سختي هاي گذشتگانمان بيان کرديم صرفا براي يادآوري و عبرت گرفتن خودمان بود که بدانيم بزرگان ما چگونه مشکلات را پشت سر مي گذاشتند و چگونه بر خوبي و نيکي پافشاري داشتند. در عين ناملايمات و سختي «هاي روزگار و نداري آن زمان از همت بلند، و وسعت نظر و قلب مهربان برخوردار بودند.
شايد اين سوال را از خود بپرسيم که چه مي شد با وجود همه اين امکانات، دل هاي ما هم شادتر بود؟ در اين بحث سعي شده است راهکارهايي ارائه دهيم که به کار بستن آنها، شما را در رسيدن به اين امر مهم ياري دهد.
پس بياييد:
بيشتر سپاسگزار خداوند باشيم، قدرشناس يک ديگر باشيم، مهربان تر و صميمي تر باشيم.
بياييد گذشت و بخشش بيشتري از خود نشان دهيم و براي خدمتي که به هم ديگر مي کنيم منت ننهيم.
بياييد کينه و نفرت را از دل هايمان پاک کنيم.
بياييد از اشتباهات يک ديگر درگذريم و پوزش پذير باشيم. زندگي و اوقات خود، خانواده و بستگان را تلخ نکنيم.
به جاي گله گذاري، حرف هاي بي حاصل و بگومگوهاي نابجا، بخشنده، پرحوصله، شکيبا و مهربان باشيم. اين دنياي ناپايدار ارزش غصه خوردن، قهر کردن، کينه به دل گرفتن و دشمني ندارد.  
خيرخواه و دل سوز هم باشيم، به هم ديگر رحم کنيم تا اهل آسمان بر ما رحم نمايند.
آنچه مي تواند در زندگي پرزرق و برق امروز، آرامش و آسايش را به خانه دل انسان برگرداند تلاش و کوشش و قانع بودن به داشته ها و شاکر بودن خداوند در نداشته هاست. زيرا قانع بودن، بي نيازي و سربلندي در برابر هم نوعان است و حرص ورزيدن براي به دست آوردن بيشتر از نيازها، مايه خواري و ذلت است.
همين حالا برخيز و برو سراغ کسي که دلت را شکست و به تودروغ گفت، برو به ديدن کسي که با تو قهر کرده و از تو بريده است.  
بيا و مردانگي کن و کدورت ها و دشمني ها را به دوستي تبديل کن. شايستگي خود را نشان بده و اين قدر بر طبل غرور و خودپسندي و کينه و جدايي نکوب.
بيا دوستي و ارتباط بريده را دوباره با ريسمان محبت وصل کن. نگذار آگهي ترحيم او را درب خانه ات نصب کنند و بعد پشيمان شوي و به خود بپيچي. مولوي چه زيبا مي گويد:  
بيا تا قدر يک ديگر بدانيم  
که تا ناگه ز يک ديگر نمانيم
کريمان جان فداي دوست کردند
سگي بگذار ما هم مردمانيم
باور کن دوستي ها و رفاقت ها بيشتر از کجي ها و بدخلقي ها در تو آرامش ايجاد مي کنند، به نفع شماست که خودتان را رها کنيد. ما عادت کرديم که خوبي هاي يک ديگر را فراموش کنيم و در مقابل، عيب ها و کاستي ها را به رخ يک ديگر بکشيم و هم ديگر را انگشت نماي عالم و آدم سازيم و به جاي دوستي و مهرباني، دشمني و گله گذاري را پيشه کنيم. حال آن که  گذشت، زيبايي زندگي است، برخيز و لذت بخشش و طراوت زندگي را از دست نده و از دوست و فاميل بريده ات سراغي بگير. به فرموده رسول خدا (ص): «کسي که براي صلح و دوستي در دنيا پيش قدم شود، در آخرت زودتر وارد بهشت مي شود.» 



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:34 | نویسنده : روانشناس

تکنیک های تند خوانی

 

با بکار بستن نکات زیر مهارت تند خوانی را در خود تقویت کنید:

۱- مکثــها و توقف های چشمان خود را حین مطالعه سطور کــاهش دهید. این همان تمرکزهای لحظه ای بروی حروف و واژه ها اسـت. مـا  هنگام خواندن هر یک از سطرهای یک مـتـن چشمان خود را بصورت جهشی بسمت جلو حرکت می دهیم اکنون هر میزان که ما این  کثـها و جهشــها را کـاهش دهیـم سـرعـت خـوانــدنمان نیز افزایش می یابد.
تـــعداد این توقفها معمولا در افراد کندخوان به ۷ بار در هر سطر میرسد اما شما میتوانید این تعداد مکث را به ۳ بار در هر سطر کاهش دهید.
نکته:هنگام مطالعه چشمان خود را در طول سطور حرکت دهید و نه سر خود را.
نکته: برای کاهش مکث ها و توقفها میبایست حوزه دید خود را افزایش دهید. برای این منظور شما باید سعی کنید تا تصاویر واقع در گوشه چشمان خود را بدون اینکه بطور مستقیم به آنها نگاه کنید،ببینید.
نکته:اجازه ندهید حین مطالعه دیدتان دچار سرگردانی گردد.

۲- واژه ها را گروه بندی کنید. ما دیگر آموخته ایم که چگونه حروف را با یکدیگر ترکیب کرده و کلمات را خوانده و درک کنیم. اکنون باید بیاموزیم که دسته ای از کلمات را با یکدیگر ترکیب کرده و یک جمله  را در آن واحد بخوانیم. و در قدم بعدی باید بیاموزیم که چگونه جملات را دسته بندی کرده و مفهوم کلی یک پاراگراف را استخراج کنیم.
نکته: ثابت شده که دسته بندی واژه ها قوه ادراک و فهم را افزایش میدهد. بطور کلی مفهوم را آسانتر میتوان از یک دسته واژه استخراج کرد تا از کلمات منفرد و حتی حروف تک.

۳- هیچگاه به عقب باز نگردید. اغلب افراد عادت کرده اند هنگام مطالعه به عقب بازگشته و واژه ها و یا قسمتهایی از متن را که بدرستی متوجه نشده اند را بازخوانی کنند. این کار فقط از سرعت خواندن شما میکاهد. شما میتوانید با مطالعه تکمیلی قسمتهایی که بدرستی متوجه نشده اید را  درک کنید. شاید با خودتان بگویید که این بازخوانی مجدد هم زمانبر است. اما بازگشت  مکرر به عقب برای بازخوانی قسمتهای درک نشده به مراتب وقت گیرتر از مطالعه مجدد یک مطلب به روش تند خوانی ست.

۴- هدفمند مطالعه کنید. هدف خود را از مطالعه هر مطلبی از پیش تعیین کنید. که چه نوع اطلاعاتی را میخواهید کسب کنید. این کار سبب میگردد تا شما اطلاعات غیر ضروری و حاشیه ای را  در فرایند مطالعه حذف کنید.

۵- فقط کلمات و مفاهیم کلیدی را مطالعه کنید. ما برای نگاشتن مطالب ناگزیریم پاره ای دستورات نوشتاری و ساختار صحیح جملات را  رعایت کنیم. اما هنگام خواندن نه.۴۰ تا ۶۰ درصد کل یک متن از واژه ها و حروف بی اهمیت و غیر ضروری (البته برای درک آن) تشکیل یافته است. مانند حروف ربط مانند”و” و  “یا”. بیاموزید تنها اسمها و افعال را بخوانید. نکات و مفاهیم اصلی یک پاراگراف را یافته و آن را در ذهن بسپارید و جزئیات خارج از موضوع اصلی را حذف کنید.

۶- با صدای بلند مطالعه نکنید. سرعت ادا کردن و صحبت کردن بسیار کمتر از ظرفیت یادگیری و مطالعه شماست. در فرایند مطالعه میبایست فقط چشمها و مغز درگیر باشند. سرعت قوه بینایی شما بسیار بیشتر از سرعت تکلم شماست. بنابراین از تلفظ حروف و واژه ها حین مطالعه خودداری کنید. اما مسئله اصوات به همین جا ختم نیمشود. ما حین خواندن  در ذهن خود نیز اصوات مرتبط با حروف و واژه ها را بیان میکنیم. این همان ندای درون شماست زمانی که به اصطلاح در دلتان مطلبی را میخوانید. یعنی ما پس از دیدن یک کلمه صبر میکنیم تا صدای مرتبط با آن کلمه (تلفظ) در ذهنمان کامل شود سپس به سراغ  کلمه بعدی میرویم. این عادت نیز سرعت مطالعه شما را کاهش میدهد. به یاد داشته باشید که حذف  کامل این صداها در مغز و ذهن غیر ممکن است اما میتوان آنها را به حداقل رساند.

۷- در محیط مطالعه خود هر عاملی که موجب پرت شدن حواس شما میگردد را حذف کنید.

۸- هر میزان که شما با واژگان و اصطلاحات یک زبان آشنا تر  و مانوس تر باشید درک بهتری نیز از متون نگاشته شده به آن زبان خواهید داشت. بنابراین تا میتوانید واژه و اصطلاح جدید بیاموزید.

۹- تمرین کنید، تمرین کنید. تا میتوانید تند خوانی را تمرین کنید. تند خوانی نیز همچون سایر مهارتها نیاز به ممارست دارد.

۱۰- تمرکز خود را حین مطالعه حفظ کنید. بدین مفهوم که در حین خواندن مطلبی در آن واحد به چیز دیگری فکر نکنید.



تاريخ : یک شنبه 31 فروردين 1393برچسب:, | 10:30 | نویسنده : روانشناس

آلبرت بندورا (١٩٥٢) ، رفتار شناس، چهار متغیر مؤثر بر یادگیری مشاهده ای را مطرح می کند؛ فرآیندهای توجه، یادداری یا به یاد سپاری، تولید رفتاری و انگیزشی.

آیا به مطالبی که مطالعه می کنیم توجه کافی داریم؟ آیا همه نکات آن را مهم و هم ارزش می دانیم تا آن ها را کاملاً به یاد بسپاریم؟ آیا این یادداری به اندازه ای هست که منجر به تولید رفتار شود؟ و آیا پیش از مطالعه برای خودانگیزه لازم را ایجاد کرده ایم؟

در این جا ما متغیر های مؤثر بر یادگیری را به مشاهده منحصر نمی کنیم. این عوامل عبارت اند از:

١-   ممارست: گفته اند که کار نیکو کردن از پر کردن است. همه فعالیت های یادگیری از جدول ضرب گرفته تا خوب فوتبال بازی کردن، به تمرین وابسته است. گفته اند که ٩٠ درصد نبوغ به عرق ریختن است و تنها ١٠ درصد آن الهام است.

٢-   نوع موضوع: این مسئله که « مواد آموزشی را بهتر است به صورت اجزا یاد گرفت یا به صورت کلی » همواره مورد بحث قرار می گیرد.

کودکان اجزا را معمولاً بهتر یاد می گیرند، ولی به طور کلی وقتی یادگیری بهتر صورت می گیرد که دانش آموز از کل موضوع، اطلاعاتی داشته باشد و با توجه به کل موضوع سعی کند اجزای آن را بیاموزد.


٣-   زمان مناسب: اگر ماده آموزشی طولانی باشد، شاید لازم باشد برای یادگیری، آن ماده آموزشی را تکه تکه یاد گرفت.

یادگیری اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر در یک مدت زمان معین توزیع شود، مؤثر تر خواهد بود. برای مثال اگر یک موضوع را طی سه روز بخوانیم و هر روز یک ساعت به آن اختصاص دهیم، بهتر از مواقعی یاد می گیریم که همان مطلب را در یک روز و سه ساعت متوالی مطالعه می کنیم. پس یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر است تا در اوقات متوالی.

٤-   توالی متناسب با موضوع جدید: گفتیم که یادگیری در فواصل متوالی و مرتب بهتر صورت می گیرد. این امر فقط مربوط به اوقات مناسب یادگیری نیست، بلکه به موضوعات جدید در فرآیند یادگیری نیز مربوط می شود.

یعنی یادگیری یک موضوع جدید، به خصوص اگر مشابه موضوع قبلی باشد، موجب می شود که موضوع قبلی را فراموش، یا دو موضوع را با هم مخلوط کنیم.

بنابراین هر چه موضوعات مختلف را پشت سر هم و به صورت متراکم مطالعه کنیم، بیش تر به فراموشی کمک کرده ایم.

٥-   طول مدت تمرین: گفتیم که مطالعه موضوعات مختلف و پشت سر هم به صورت متراکم، باعث فراموشی آموخته ها می شود. برای رفع این مشکل باید برای یک موضوع واحد وقت بیش تری بگذاریم. اگر چنین شود و تمرین، مدت بیش تری تداوم یابد، یادگیری نیز دایمی تر خواهد شد. در این صورت، حضور در شرایط نامساعد نیز یادآوری موضوعات یاد شده را مختل نخواهد کرد.

٦-   علاقه، انگیزه و مشوق: میزان معینی از اضطراب برای پیشرفت یادگیری مفید است که نام آن را اضطراب مجهول

یابی می گذاریم. تا آن اندازه که نگران یافتن پاسخی در خور برای مجهولات خود هستیم، بسیار پسندیده است.

اضطراب حداقل یا همان اضطراب مجهول یابی نه تنها باعث تشویش ذهن نمی شود، بلکه آن را تشویق هم می نماید.

شوق یافتن پاسخ، ما را در به یاد سپاری مطالبی که مطالعه می کنیم تحریک می کند و این تحریک ما را وادار می کند تا به هر ترتیب که شده به جواب خود دست یابیم.

اگر این حداقل اضطراب نیز نباشد، فرد نمی تواند از توانایی های یادگیری خود حتی در سطحی پایین تر نیز بهره بگیرد.

به اصطلاح کسی که اضطراب ندارد « غمی در جهان ندارد ».

از طرفی اضطراب زیاد باعث لطمه زدن به توانایی های یادگیری می شود.



تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, | 19:16 | نویسنده : روانشناس

بروید و به انچه که ایمان دارید عمل کنید.رالف والدو امرسون

 

 

راز موفقیت این است که دریابید چگونه از نیرو های رنج و لذت استفاده کنید، نه این که رنج و لذت از شما استفاده کنند .اگر چنین کنید زمام امور را به دست میگرید ،در غیر این صورت ، زندگی بر شما حاکم خواهد شد.

 

 

اصول بيل گيتس

دنيا براي عزت نفس شما اهميتي قايل نيست. در اين دنيا از شما انتظار مي‌رود که قبل از آن‌که نسبت به خودتان احساس خوبي داشته باشيد، کار مثبتي انجام دهيد.

 

 

آنگاه که انسان دروغ میگوید بخشی از جهان را به قتل میرساند!

اینها مرگ های کمرنگی هستند که انسانها به اشتباه زندگی میخوانند

جیمز هتفیلد

 

امپراتور روم(نرون)قبل از اینکه بر زمین بیفتد و بمیرد فریاد زد:(چه بازیگر بزرگی در درون من میمیرد

 

 

بدگماني ميان افکار انسان مانند خفاش در ميان پرندگان است که هميشه در سپيده‌دم يا هنگام غروب که نور و ظلمت بهم آميخته است بال‌فشاني مي‌کند . فرانسيس بيکن

ديروز تاريخ است . فردا راز است . امروز يك هديه است . دالايي لاما

 

 

کلامی از امیر المومنین علی (ع)

از اين انسان در شگفت شويد ، به قطعه‏اى پيه میبيند و به پاره گوشتى سخن مى‏گويد و به تكه استخوانى مى‏شنود و از شكافى نفس مى‏كشد

 

اگر تنها ترین تنهایان هم باشم بازهم خداهست.(دکتر علی شریعتی)

 

شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد ٬ ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را

.                                                                   

زندگی انسان یعنی افکار روزانه او.(رالف والدو امرسون)

 

 

با چه کسانی دوست و رفیق می‌باشی تا بگویم چگونه آدمی هستی.»

رالف والدو امرسن

 

 

در زندگی نباید از چیزی ترسید باید ان را درک کرد.(مادام کوری)

 

 

وقایع بزگ و سرنوشست ساز تاریخ ناشی از پیروزی نوعی اشتیاق است .

 

عادت یا بهترین خادم است  یا بدترین ارباب.

 

 

                                                   ناتانیل امونز

 

 

ثبات احمقانه زاییده افکار کوچک است.

 

                                              رالف والدو امرسون

 

 

براساس عقیده ات عمل کن.

 

                                رالف والدو امرسون

 

 

هنگام تولد باید کسی به ما بگوید که روزی از دنیا خواهیم رفت.و به همین دلیل باید ار تمامی لحظات زندگی مان حداکثر استفاده را بکنیم. من میگویم شما هم چنین باشید!قصد انجام هر کاری را که دارید،هم اکنون دست به کار شوید ! فرداهای شما نا محدود نیستند.

 

        لاندون

 

اگر هنر و حقيقت نمي توانند با هم زنده بمانند ، بگذار هنر بميرد.

( رومن رولان )

 

 

آنچه هستيد ، شما را بهتر معرفي مي کند تا آنچه مي گوييد.

 ( امرسون )

 

در سرزمین سیاهان سفید واحد اندازه گیری اندازه گیری مرغوبیت الماس است!!

و گرسنگی حاصل ثابت ثروت و جامه ی دریده ی درندگان نشانی تفاخر جاهلانه ی تمدن بشریت

 

"اه که از سیاهی بالاتر رنگی نیست"

 

 

 

ادمها بر دو قسم اند

 

یا مادر زادی گرگ به دنیا می ایند و یا بره متولد می شوند!!

گرگ ها همیشه گرگ می مانند ولی بره ها یا در نهایت تبدیل به گوسفندی تمام عیار می شوند

و یا یاد می گیرند که چگونه گرگ شوند!!

قسمت جالب ماجرا اینجاست که گرگ بره زاده حریص ترو خون ریز تر از گرگ گرگ زاده

است،زیرا که او از روی عقده و حقارت و کینه و نفرت میدرد و گرگ زاده تنها به حکم عادت!!!!

 

 

 

اگر شکل شما شبیه یک هیولا باشد افکار و اعمال خوب شما را به یک فرشته تبدیل میکند(ولی آبباریکی)

 

تا ازقلب دشواری ها گذر نکنی هرگز توان و قدرت نیابی(مک کارتی)

 

 

عشق جرقه سوزان و سرگردانیست که از قلبی مجهدو اخگر خود را در سینه جوشان دیگری جای می دهد(رالف والدو امرسون)

 

 

من تورا دوست دارم و تو دیگری را و ما همه تنهاییم(شکسپیر)

 

 

در میان جانداران هیچ حیوانی که برای کبوتر شدن به دنیا آمده است،کرکس نخواهد شد اگر انسان که کبوتر زاده می شود و ممکن است کرکس شود(0هوگو)

 

 

یگانه کمبودی که باید آن را به معنای واقعی جبران کنید حس جدایی از خداوند است.(کتاب راه اعجاز)

انسان نقشه میکشد خدا اجرا میکند.....

 

 

هنگامی که هدف و دیدگاه شما خورشید باشد هیچ سایه ای نخواهید دید.

 

 

بگذار سرنوشت هر راهی که میخواهد برود راهه من جداست بگذار این ابرها تا میتوانند ببارند چتر من خداست

 

 

اكنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم كه با هر نفس گامی به تو نزدیك تر میشوم . این زندگی من است(شریعتی)

 

 

چرخهای سنگین و زنگ زدۀ زندگی با دستهای نامرئی امید می چرخد . ناصرالدّین صلب الزمانی

 

 

برای غلبه انسان بر مشکلاتش احتمالا هیچ چیز مهم تر از این نیست که بداند در زندگی رسالتی بر عهده دارد.

ویکتور فرانکل

 

آن که به من ایمان دارد آنچه را من انجام میدهم او نیز انجام خواهد داد و او کارهایی بزرگتر از این نیز به

انجام خواهد رساند.

مسیح

 

تمام ظلمت جهان نمی تواند روشنایی یک شمع را خاموش کند.

 

ضعیف ترین تیر انداز نیز نقطه وسط سیبل را هدف قرار می دهد.

 

همشه فکر کن تویه دنیا شیشه ای زندگی میکنی پس سعی کن به طرف کسی سنگ پرتاپ نکنی چون اولین چیزی که میشکنه دنیای خودته.؟

 

تا عاقلان راهی برای خندیدن بیابند دیوانگان هزار بار خندیده اند.

 

اگر می خواهید دیگران شاد باشند مهربانی را تمرین کنید،اگر می خواهید خودتان شاد باشید باز هم مهربانی را تمرین کنید.

 



تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, | 11:33 | نویسنده : روانشناس

گاهی اوقات آدم سعی میکنه رابطش رو با عزیز خودش مستحکم تر کنه ولی هر کاری کنه رابطش بیش از دوروز دوام نمیاره...

این بیچاره دنبال چاره ست ولی هیچ چاره ای پیدا نمیکنه ...

تنها کاری که میتونه بکنه اینه که صبر کنه تا شاید عزیزش کوتاه بیاد ودست از این بچه بازیاش برداره ولی تاکی...

تاکی این انتظار طول میکشه بلاخره باید ی راهی باشه ...

 



تاريخ : شنبه 30 فروردين 1393برچسب:, | 10:36 | نویسنده : روانشناس

در این قسمت، جملاتی را که به ذهنم خطور کرده و به رشتۀ تحریر درآمده، آورده‌ام... امیدوارم مقبول دوستان افتد.

***

شمارۀ 1

"به یاد هم بودن" شرط لازم در دوستی‌هاست، ولی شرط کافی نیست!

 

 - ع. م. پ.

***

شمارۀ 2

و چه تلخ داستانیست این روزها که "وصال"، پایان‌بخش عمر "عشق" شده است!

 

 - ع. م. پ.

***

شمارۀ 3

دلم نوا می‌خواهد...

 نوایی که خود ساز کنم،

 و آوایی که با آن دم‌ساز شود،

 دلم نوا می‌خواهد...

 نوایی که از عشق جان گیرد،

 و با سوز عشق هم‌ساز شود،

 دلم نوا می‌خواهد...

 

 - ع. م. پ.

***

شمارۀ 4

به نظر من، آدم‌ها هم مثل برنامه‌های کامپیوتری، حفره‌های امنیتی دارن!

 اصلی‌ترین حفرۀ امنیتی آدم‌ها، "احساس" و "عاطفه"شونه!

 از همین حفرۀ امنیتی هست که هکرها می‌تونند به راحتی به قلب ما نفوذ کنند!

 

 - ع. م. پ.

***

شمارۀ 5

وقتی خودت فکر نکنی و اجازه بدی یکی دیگه جات فکر کنه و تو فقط عمل کنی، یعنی "تفکر نقادانه" در تو تعطیله!

 

 - ع. م. پ.

***

شمارۀ 6

دل‌سپردن حکایتی است دل‌پذیر...

 اما دل را نشاید به اسارت دادن...

 که تنها دست‌های زندگی، خانۀ دل است و بس...

 

 - جبران خلیل جبران

***

شمارۀ 7

آدم‌ها شوخی شوخی به گنجشک‌ها سنگ پرت می‌کنن، ولی گنجشک‌ها جدی جدی می‌میرن!

 

 آدم‌ها شوخی شوخی به هم متلک می‌گن، ولی دل‌ها جدی جدی می‌شکنن!

***

شمارۀ 8

خلق را تقلیدشان بر باد داد...

 ای دو صد لعنت بر این تقلید باد...

 

 (البته منظور شاعر، تقلید کورکورانه‌ست که بدون تفکر نقادانه انجام می‌شه!)

***

شمارۀ 9

ذهن ما باغچه است... گل در آن باید کاشت...

 گر نکاری گل من... علف هرز در آن می‌روید...

 زحمت کاشتن یک گل سرخ... کمتر از برداشتن هرزگی آن علف است...

 

 - مرحوم کاشانی



تاريخ : پنج شنبه 28 فروردين 1393برچسب:, | 11:0 | نویسنده : روانشناس

میخواهم تکنیک های جامع موفقیت که از سمینارهای دکتر فرهنگ که شامل چند بخش میباشد را به صورت چند جلسه بنویسم:

بخش اول:جلسه اول/

لزوم تحول:

مهمترین چیزی که قبل از شروع مراحل تحول در زندگی باید بدان توجه کرد احساس نیاز وبه بیان بهتر "تشنه بودن برای تحول"

است.باید باتمام وجود به جایی برسیم که باید زندگی روزمره را تغییرداده وبه سمت بهتر شدن حرکت کرد.

 

اهمیت تشنه بودن برای رسیدن به هدف در هر راهی که نیاز به اراده و صبر و استمرار دارد قابل انکار نیست.

میگویند در یک مهمانی صاحبخانه فراموش کرده بود آب بر سر سفره بگذارد مدتی گذشت و مهمانها یکی یکی

تشنه شدند اما تنها به گفتن اینکه "تشنه شدیم"و "آب کجاست"اکتفا میکردند میزبان که مرد زیرکی بود در دلش

گفت اینها  درواقع هیچکدام تشنه نیستند.

ناگهان یکی از مهمانها از جای خود برخاست و در حالی که اطراف را به جستجوی آب نگاه میکرد گفت :"پس این

آب کجاست؟"

میزبان با دیدن تلاش مهمانش رو به سایر میهمانها کرد و گفت :"هیچ کدام از شما در واقع تشنه نیستید تشنه ی

واقعی کسی است که به طلب آب از جای خود برمیخیزد و به دنبال آن همه جا را جستجو میکند.

 

قدم اول تحول نیز"تشنه بودن" است باید بخواهیم و سپس از جایی که هستیم برخیزیم و حرکت کنیم .

 



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:, | 23:15 | نویسنده : روانشناس
روانشناس کسی است که رفتار، شخصیت، روابط بین فردی، یادگیری و انگیزش را در انسان  به شکل حرفه ای مورد بررسی قرار می دهد. او از یک طرف رابطه بین عملکرد مغز و رفتار را بررسی می کند و از سوی دیگر ارتباط بین محیط و رفتار. 

در  عرصه‌ی روان‌شناسی، به فردی می‌توانیم عنوان روان‌شناس را اطلاق نماییم که  دست‌کم در یکی از رشته‌های روان‌شناسی، دارای مدرک کارشناسی یا بالاتر  باشد. روان‌شناسان به‌طور حتم آموزش‌های لازم در زمینه‌ی مسائل مشاوره‌ای و یا روان‌شناسی بالینی را دیده‌اند و زیر نظر اساتید مجرب، دوره‌ی کارورزی  را گذرانده و مهارت‌های لازم را کسب کرده‌اند  در بسیاری از کشورهای  دنیا، افراد و خانواده‌ها مراجعه به روانشناس را برای خود ضروری می‌دانند.  به نظر می‌رسد در ایران هنوز هم برخی از افراد به‌رغم نگرانی و استرس‌های  فراوانی که دارند، حاضر به صحبت با یک روانشناس و مشاور نیستند.  فکر می کنید ایا چرا؟  به خاطر هزینه های جلسات مشاوره؟ نداشتن وقت؟  کمی عمیق تر شویم چه دلایل مهمتر دیگری وجود دارد که مانع رفتن ما به سمت روانشناس و روانشناسی می شود؟  باورهای ما درسته؟  اینکه ممکن است تصور می کنید افرادی پیش روانشناس می روند باید حتما شرایط خاصی  داشته باشند مثلا دیوانگی ؟ یا خود روانشناسان دچار مشکل هستند؟

 

به طور کلی برخی باورهای غلطی که در ارتباط با روانشناس وجود دارد، شامل موارد زیر می شود:

1– روانشناسان خودشان دیوانه‌اند!  این هم یک باور غلط شایع در میان مردم است که به هیچ عنوان علمی و منطقی نیست، چرا که اگر ما بخواهیم یک حکم کلی در ارتباط با گروهی از مردم بدهیم  نیازمند آنیم که تحقیق علمی در سطحی وسیع انجام دهیم و با انجام روش‌های  آماری ادعای فوق را اثبات کنیم.  ما نمی‌توانیم بگوییم چون روانشناسان  با بیماران روانی بسیاری درگیرند خود نیز قطعاً‌ از این بیماری‌ها بی‌بهره  نخواهند ماند، به همان دلیل که اشخاصی که در بیمارستان‌ها در بخش مراقبت از بیماران عفونی کار می‌کنند اگر مراقب خودشان نباشند قطعاً‌ به این  بیماری‌ها مبتلا خواهند شد. بنابراین باور فوق را به شکل زیر اصلاح  می‌کنیم.  روانشناسان هم همچون دیگر مردمان اگر مراقب خود نباشند در معرض بیماری‌های روانی قرار دارند.

2- ما خودمان روانشناسیم!  بله این جمله‌ای است که کارل راجرز، یکی از روانشناسان بزرگ و پایه‌گذار  روانشناسی انسانگرا بر آن معتقد بود. او اعتقاد داشت که هر کس خودش بهترین  درمانگر خویش است اما سئوالی که پیش می‌آید این است: پس چرا همه روزه تعداد کثیری از مردم به کمک و دخالت روانشناسان نیازمند هستند؟ جواب این است به  همان دلیل که همه ما بالقوه می‌توانیم به قله دماوند صعود کنیم اما به شرطی که شخصی  راهنمایی ما را به عهده بگیرد. یعنی راه را به ما نشان دهد و  تجهیزات لازم را به ما معرفی کند.  برای حل مشکلات شخصی هم ما نیاز به کمک یک روانشناس زبده داریم که نه برای ما بلکه با ما حرکت کند تا به حل مشکلاتمان نائل شویم ..



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:ساربوک,توکل,ازدواج,روانشناسی, | 23:2 | نویسنده : روانشناس

وقتی آن شب از سر کار به خانه برگشتم، همسرم داشت غذا را آماده می‌کرد، دست او را گرفتم و گفتم، باید چیزی را به تو بگویم. او نشست و به آرامی مشغول غذا خوردن شد. غم و ناراحتی توی چشمانش را خوب می‌دیدم.

یکدفعه نفهمیدم چطور دهانم را باز کردم. اما باید به او می‌گفتم که در ذهنم چه می‌گذرد. من طلاق می‌خواستم. به آرامی موضوع را مطرح کردم. به نظر نمی‌رسید که از حرفهایم ناراحت شده باشد، فقط به نرمی پرسید، چرا؟

از جواب دادن به سوالش سر باز زدم. این باعث شد عصبانی شود. ظرف غذایش را به کناری پرت کرد و سرم داد کشید، تو مرد نیستی! آن شب، دیگر اصلاً با هم حرف نزدیم. او گریه می‌کرد. می‌دانم دوست داشت بداند که چه بر سر زندگی‌اش آمده است. اما واقعاً نمی‌توانستم جواب قانع‌کننده‌ای به او بدهم. من دیگر دوستش نداشتم، فقط دلم برایش می‌سوخت.

با یک احساس گناه و عذاب وجدان  عمیق، برگه طلاق را آماده کردم که در آن قید شده بود می‌تواند خانه، ماشین، و 30% از سهم کارخانه‌ام را بردارد. نگاهی به برگه‌ها انداخت و آن را ریز ریز پاره کرد. زنی که 10 سال زندگیش را با من گذرانده بود برایم به غریبه‌ای تبدیل شده بود. از اینکه وقت و انرژیش را برای من به هدر داده بود متاسف بودم اما واقعاً نمی‌توانستم به آن زندگی برگردم چون عاشق یک نفر دیگر شده بودم. آخر بلند بلند جلوی من گریه سر داد و این دقیقاً همان چیزی بود که انتظار داشتم ببینم. برای من گریه او نوعی رهایی بود. فکر طلاق که هفته‌ها بود ذهن من را به خود مشغول کرده بود، الان محکم‌تر و واضح‌تر شده بود.

روز بعد خیلی دیر به خانه برگشتم و دیدم که پشت میز نشسته و چیزی می‌نویسد. شام نخورده بودم اما مستقیم رفتم بخوابم و خیلی زود خوابم برد چون واقعاً بعد از گذراندن یک روز لذت بخش با معشوقه جدیدم خسته بودم. وقتی بیدار شدم، هنوز پشت میز مشغول نوشتن بود. توجهی نکردم و دوباره به خواب رفتم.
صبح روز بعد او شرایط طلاق خود را نوشته بود: هیچ چیزی از من نمی‌خواست و فقط یک ماه فرصت قبل از طلاق خواسته بود. او درخواست کرده بود که در آن یک ماه هر دوی ما تلاش کنیم یک زندگی نرمال داشته باشیم. دلایل او ساده بود: وقت امتحانات پسرمان بود و او نمی‌خواست که فکر او بخاطر مشکلات ما مغشوش شود.

برای من قابل قبول بود. اما یک چیز دیگر هم خواسته بود. او از من خواسته بود زمانی که او را در روز عروسی وارد اتاقمان کردم به یاد آورم. از من خواسته بود که در آن موقع یک ماه هر روز او را بغل کرده و از اتاقمان به سمت در ورودی ببرم. فکر می‌کردم که دیوانه شده است. اما برای اینکه روزهای آخر با هم بودنمان قابل‌تحمل‌تر باشد، درخواست عجیبش را قبول کردم....



ادامه مطلب
تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:روانشناسی,ساربوک,خشم,نوجوان, | 22:29 | نویسنده : روانشناس

بسیاری از مسائل شما را عصبانی می کند، عضلاتتان فشرده می شوند، احساس گرما می کنید و فریاد می زنید.

 برای کنترل عصبانیت می توان از روش های زیر استفاده کرد: 

فعالیت بدنی   
مشت زدن به کیسه بوکس، طناب زدن، حرکات موزون، پیاده روی، دوچرخه سواری و ورزش کردن بهترین راه کنترل خشم است

نفس عمیق 
هنگام عصبی شدن نفس عمیق بکشید، تا هشت بشمارید و دوباره این کار را انجام  دهید.  این کار ضربان قلب تان را می کاهد و آرام تان می کند.

یادداشت کردن عوامل بروز خشم 
یکی از بهترین روش های کاهش خشم نوشتن در وبلاگ، ساختن شعر و ... است. با این کار حجم زیادی از خشم تان تسکین می یابد. 

پرت کردن حواس 
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف  بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.

پرت کردن حواس 
به جای فکر کردن درباره خشم و تشدید آن کتاب بخوانید، با دوست تان حرف  بزنید، نقاشی کنید و روبات بسازید. پس از آن به سرعت آرام می شوید.

 



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:ساربوک,حال,روانشناسی,جالب,زندگی, | 22:21 | نویسنده : روانشناس

روزمره گی عین مُردنه ...

 

حتی اگه شب رو دیر خوابیدی ، صبح زود بیدار شو..

 

زیر بارون راه برو ! نترس از خیس شدن !

 

 

هر چند وقت یه بار یه نقاشی بکش !

 

توی حموم آواز بخون ! آب بازی کن ، چه اشکالی داره ؟!

 

بی مناسبت کادو بخر!

 

بگو اینو تو ویترین گذاشتن برای من !

 

آب نبات چوبی لیس بزن !

 

بستنی قیفی بخور !

 

 

تلفن رو بردار به دوست قدیمیت زنگ بزن !

 

چای بخور واسه بقیه هم چای دم کن !

 

جوراب های رنگی بپوش ! خواب ببین !

 

شعربگو !

 

 

 

قاصدک ها رو بگیر ، آرزو کن، آرووووم فوتشون کن !

 

هرکی هرچی دوست داره فکر کنه ... بیخیال ؛ تو شاد باش

 

نون خامه ای بخر و با لذت بخور !

 

قبل خواب کارهای روزت رو مرور کن،

 

هیچ وقت خودت رو به مُردن نزن !

 

 

 

همه ی اینا رو گفتم و تو خوندی ...

 

فقط خواستم یه چیزی بهت بگم ، دوستم :

 

هر جا وایسی ، مُردی...!!

 

زنده باش ، زندگی کن !

 

بذار زندگی از اینکه تو زنده ای به خودش بباله !

 

 

روزمره گی ، عین مُردنه...

 

برای خسته شدن زوده !!



تاريخ : چهار شنبه 27 فروردين 1393برچسب:روانشناسی,جالب,ساربوک, | 21:49 | نویسنده : روانشناس

با خواندن اولین تست و انتخاب گزینه مناسب به سوالی که هر گزینه مشخص کرده بروید و به آن سوال جواب دهید.
مثلا اگر گزینه پ سوال ۱را انتخاب کردیددیگر لزومی ندارد سوال۲و ۳را پاسخ دهید فقط کافی است بهسوال۴ مراجعه کنید.


۱)بیش از همه دوست دارید به کجا سفر کنید:
الف) پکن: رجوع شود به سوال ۲
ب) توکیو : رجوع به سوال ۳
پ) پاریس : رجوع به سوال ۴

۲) آیا تا به حال با دیدن فیلم ترحم انگیزی به گریه افتاده اید؟!
الف) بله : رجوع به سوال ۴
ب) خیر : رجوع به سوال ۳

۳)اگر با نامزدتان قرار داشته باشید و او یک ساعت بعد هم سر قرار نیاید چه کار می کنید؟!
الف) نیم ساعت دیگر صبر می کنید : رجوع به سوال ۴
ب) فوری از محل قرار می روید : رجوع به سوال ۵
پ) آنقدر صبر می کنید تا بیاید : رجوع به سوال ۶

۴) آیا دوست دارید به تنهایی به سینما بروید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۵
ب) خیر : رجوع به سوال ۶

۵) اگر در ابتدای آشنایی با نامزدتان او بخواهد دست شما را بگیرد چه واکنشی نشان می دهید؟
الف) از این کار امتناع می کنم : رجوع به سوال ۶
ب) برای مدت کوتاهی دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۷
پ) پیشنهادش را قبول می کنم و دستش را می گیرم: رجوع به سوال ۸

۶)آیا شما فرد شوخ طبعی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۷
ب) خیر : رجوع به سوال ۸

۷)به نظرتان مدیر توانایی هستید؟
الف) بله : رجوع به سوال ۹
ب) خیر : رجوع به سوال ۱۰

۸) اگر امکان داشت دوباره به دنیا بیایید دوست داشتید چه جنسیتی داشته باشید؟
الف) مرد : رجوع به سوال ۹
ب) زن : رجوع به سوال ۱۰
پ) اهمیتی ندارد : شخصیت نوع ۴


۹)آیا در آن واحد بیش از یک دوست صمیمی دارید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۱

۱۰) آیا به نظرخودتان فرد باهوشی هستید؟
الف) بله : شخصیت نوع ۲
ب) خیر : شخصیت نوع ۳

پاسخ تست:

شخصیت نوع یک؛
به شما تبریک می گوییم:شما برای همسرتان فرد بسیار جذابی هستید.حتی از منظر او شما زیبایی چشم گیری دارید. نه تنها ترکیب ظاهری زیبایی دارید.بلکه شخصیت شوخ طبع و لطیفی دارید.شما فرد فرهیخته ای هستید و می دانید که با همسرتان چگونه کنار بیایید و وقت تان را در اختیارش بگذارید.به این ترتیب است که شما فرد دلخواه او به شمار می روید.

شخصیت نوع دو؛
کاملا" خوب:شما به راحتی همسرتان را جذب می کنید اما خودتان را به این راحتی در دام عشق گرفتار نمی کنید.شوخ طبعی تان او را وادار میکند تا با شما کنار بیاید. او از بودن در کنار شما احساس شادمانی بسیاری دارد.

شخصیت نوع سه؛
بد نیست: شما نمی توانید به خوبی نامزدتان را به خود جذب کنید. اما خصوصیات جالب توجهی دارید که او بتواند با تکیه بر انها با شما کنار بیاید.سعی منید برای مشاهده امور مختلف دیدگاه یگانه ای داشته باشید.شما در چشم دوستانتان فردی کاملا صمیمی هستید.

شخصیت نوع چهار؛
مواظب باشید:شما نمی توانید نامزدتان را به خود جذب کنید چرا که دانش و ارزشهای غریزی انسانی والایی برخوردار نیستید.گاهی مواقع از خودتان بی تفاوتی هایی نشان می دهید به همین دلیل است که مورد پسند همسرتان نیستید